WELCOME TO THE MILITARY ARTCHITECT EXPO BLOG

WELCOME TO THE MILITARY ARTCHITECT EXPO BLOG

DO BEST WHEN YOU CAN BE A BEST
WELCOME TO THE MILITARY ARTCHITECT EXPO BLOG

WELCOME TO THE MILITARY ARTCHITECT EXPO BLOG

DO BEST WHEN YOU CAN BE A BEST

آیین نامه ساختمانی حمورابی

هرگاه معماری، خانه ای برای شخصی بسازد و ساختمان آن را محکم بنا ننماید بطوری که خانه ساخته او خراب گردد و منجربه مرگ صاحب خانه گردد، آن معمار را بایستی اعدام نمود. هرگاه این امر منجربه مرگ فرزند صاحبخانه گردد یکی از فرزندان آن معمار را بایستی اعدام نمود. اگر این امر باعث مرگ غلام صاحبخانه گردد معمار میبایست غلامی به همان ارزش به صاحبخانه تحویل دهد.
هرگاه این امر منجرب به از بین رفتن اموال گردد، معمار موظف است کلیه اشیایی را که در این حادثه از بین رفته اند بصورت اولیه مسترد نماید. وچون او خانه ای را که ساخته محکم بنا ننموده، بنابر این معمار موظف است که آن خانه خراب شده را نیز با خرج خود دوباره بسازد.
اگر معمار، خانه ای برای شخصی بسازد ولی بنای آن را به اندازه لازم محکم ننماید به طوری که دیواری از آن فرود آید آن معمار موظف است که دیوار مزبور را با خرج خود دوباره ساخته و محکم نماید.

قدیمی ترین قانون نامه مدنی که تمدن بشری سراغ دارد، قانون حمورابی است. این پادشاه پس از آنکه توانست از قبایل پراکنده و قدرت ضعیف بابل حکومت نیرومندی بوجود آورد و امنیت و آسایش نسبی را در بابل حکمفرما نماید، قانون نامه تاریخی خود را صادر و دستور به تدوین آن داد.
قانون حمورابی که بر روی ستونی از سنگ به ارتفاع 2.45 متر و به شکل منظم و زیبایی نوشته شده است، که بر اثر کاوشهای باستان شناسان در خرابه های شهر شوش پیدا شد و اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری میشود.

سطح در معماری

از آنجا که معماری پیوندی تنگاتنگ با اصول فنی دارد، تشخیص نوآوری در آن از طریق شناخت فن ( تکنیک) های جدید به کار رفته در یک اثر کار دشواری به نظر نمی رسد؛ با این وجود نباید انتظار داشت که هر نوآوری فنی ( تکنیکی) به یک معماری جدید بینجامد. در واقع نوآوری های فنی چیزی به جز گزینه هایی مختلف به منظور آشکار و پنهان کردن فضا در معماری نیستند و هر چقدر هم به لحاظ فنی افراطی باشند، همواره از اصل مشترک به خدمت گرفتن چیزی پیروی می کنند؛ چنین است که هوشمندترین نماها، شفاف ترین پوشش ها و پ- ر تعامل ترین سطوح بهره مند از ساز و کارهای رسانه ای، در حقیقت ، تفاوت چندانی با یک نمای کلاسیک ندارد چرا که همه ی این ها فیلتر هایی هستند که، در عمل، دو طرف را از یکدیگر جدا می کنند و در عین حال همان دو طرف را به هم پیوند می زنند، ضمن این که علاوه بر نمایش ساختار خود، بیانگر آنسوی خویش نیز هستند. در طی چند سال گذشته، عده ی از معماران جنبه های دیگری از کاربرد تکنولوژی (فناوری) را در معماری به نمایش گذارده اند. از نظر این معماران، صرف به کارگیری دانش فنی چندان اهمیت ندارد که تبدیل خلاقانه ی اصول فنی به مفاهیم معمارانه ی سطح مهم است. آن ها برای به دست آوردن یک سطح با ویژگی هایی فراتر از جنبه های نمایشی آن ، بر هویت ویژه ی معماری تکیه دارند و به پوشاندن معماری به یک لباس جدید اکتفا نمی کنند. پیدا کردن یک سطح جدید، چیزی بیش از ابرپوشش های فراپیشرفته ( های تک ) ی اخیر بوده است و همگی، البته با شیوه های گوناگون، بر تبدیل خلاقانه ی امکانات فنی به مفاهیم معمارانه ی جدید سطح تأکید دارند. طرح مبحث سطح تلاشی به منظور درک فضا خارج از مدل های سنتی معماری است که سطح و درون را از هم جدا کرده بود. تفکیک تزئینات و سازه نیزکه زمانی توسط ویتروویوس مطرح و سپس با کارهای مدرنیست ها دنبال شد، دیگر مورد نظر نیست. آئوروم استرول در کتاب سطح ها، با بررسی رابطه ی سطح با عمق، به آنجا می رسد که سطح را، دیگر نه به عنوان واسطه ی فضاهای معمارانه بلکه به عنوان عنصر اصلی آن مطرح می کند. برای روشنی تر شدن شدن این مفهوم مهم و مطرح در معماری امروز دنیا، در ادامه به طور خلاصه به بیان تعریف هایی که برای پوسته ی بنا های اجرا شده به کار رفته است می پردازیم.

پیشینه ها
1-غرفه ی گنبدی شکل آمریکا در نمایشگاه جهانی مونترال ( 1967) – کانادا
باک مینستر فولر، کالبد سیال این غرفه را، سال ها پیش از شکلگیری مدل های شفاف دیجیتالی امروز طراحی و اجرا کرد. این سطح کروی، که سه چهارم آن شفاف است، از هزاران گنبد کوچک از جنس اکریلیک تشکیل شده است، با وجود این که پوسته ی فولر به پیوست پرتقال تشبیه شده بود، اما تمایل او بیشتر به سمت شبیه سازی پوست انسان در سطوح معماری بود: یک سطح متخلخل که، در صورت نیاز، تعریق از آن صورت بگیرد و عبور نور و تهویه را امکانپذیر کند و مانند یک کره ی هوشمند و پویا عمل کند. این سطح کروی، علاوه بر قابلیت های فنی فراوان، بیانگر بینش گیتاشناسانه ی فولر نیز هست.
این کره، که خود شامل گنبد های کوچکتری بود، تجسم عینی این نظریه ی فولر بود که می گفت: جهان از عالم صغیر به عالم کبیر است که گسترش می بابد.
این گزاره بر مبنای دیدگاه مفهومی فولر درباره ی یک دنیای آرمانی بدون سلسله مراتب شکل گرفته است که توسط نظم موجود طبیعت تأئید می شود. در کل او عقیده داشت که طبیعت از ذرات بسیار ریز مولکول ها و اتم ها تشکیل می شود و سپس سلول ها در کنار یکدیگر قرار می گیرند تا در نهایت یک سیستم خودگردان عادلانه را تشکیل دهند و این می تواند به عنوان یک الگوی کامل برای انسان ها در زمینه های سیاسی و اقتصادی باشد.

2- اجسام ویژه
در دهه ی شصت میلادی، دانلد جاد مصالح های تک ( فرا پیشرفته )، مانند آلومینیوم و پلکسی را به عالم هنر معرفی کرد و آن ها را ویژه نامید، چرا که ماده و سطح در این اجسام به یکدیگر استناد می کنند. نمی توان آن ها را به طور کالبدی از هم جدا کرد. این اجسام ویژه به ظاهر چیزی جز نمایش ویژگی های مواد نیست؛ اما، در واقع، جاد از ماده های فراپیشرفته ( یا به اصطلاح های تک) به عنوان محملی برای رسیدن به یک معماری جدید استفاده کرد.
با وجود این که این اجسام ویژگی های مواد فراپیشرفته ( های تک ) را نمایش می دهند، اما به شکل متفاوتی به یکدیگر پیوسته اند و بیشتر اجسامی سه بعدی هستند تا این که ماده باشند. از طرفی اگر فضای پیرامون را جامد فرض کنیم، این اجسام همچون حفره های یکپارچه ای در فضا عمل می کنند. این دوگانگی، بسیار متفاوت از تقابل های آشکار/ پنهان یا نمایش/ بازنمایی است. در این جا وقوع همزمان متضادها مطرح است: بیننده با یک حجم بسته مواجه می شود اما همواره به روابط بین فضای بسته و فضای پیرامون آن می اندیشد. در واقع مقوله ی اجسام ویژه عبارت از رابطه ی واقعی یک شیء با متن آن است، حال آن که در حالت مقابل آن بیانی از یک جسم را که در یک متن قرار گرفته است خواهیم داشت.

ناشفافی
غشای پلاسمایی مایکل ترادجن، تلاشی برای ساختن یک سطح نازک نیمه تاریک به روشن دیجیتال است. از دید او، مرزها به جای آن که شفاف و واضح باشند می توانند محو، مات و متخلخل باشند. پروژه ی اتاق استراحت او در موزه ی ملبورن، که برای تماشای فیلم های ویدیویی طراحی شده است، ضمن ارائه بیان مربوط به تولید فیلم و کارهای ویدیویی، از کارهای چوبی و گره چینی های سده ی شانزده ی مغولی الهام می گیرد. این غشاء پلاسمایی به صورت یک سطح ناپیوسته و قطعه قطعه، که از لایه های متعددی تشکلیل شده، درک می شود و تلاشی است برای ساختن یک سطح کدر و مات که به لطف نمایش دیجیتالی امکان پذیر است. در این جا خلق آن شافیت متداولی که در آن شیشه استفاده می شود مورد نظر نیست بلکه شفافیتی مورد نظر است که به ماتی تبدیل شده است. این مات بودن در تضاد شدید با آن گرایش معاصری است که این فرایند را از طریق استفاده از پوسته های شفاف و نیمه شفاف نمایان می کند. فناوری ارتباطات، داروهای توهمزاء احساس ارتباط از راه دور و تجسم هایی که توسط کامپیوتر شکل می گیرند، جسم را به مفهوم گسترده ی سطوح کدر نزدیک می کند. در آن جا، ساختمان، به جای این که نوعی حصار با پوسته ی مشخص باشد، به عنوان نظامی از کنترل محیطی درک می شود.
سطح ها نیز نشانه های منفعلی نیستند بلکه میدان هایی هستند که جریان اطلاعات را به حرکت در می آورند یا هدایت می کنند تا ما را به تجربه کردن فرا بخوانند و این همان فرایندی است که برای مبادله ی اطلاعات از آن استفاده می شود. مایکل ترادجن درباره ی این تجربه می گوید: ما به دنبال این بودیم که بر عبور جریان اطلاعات و انرژی از میان فضاهای ساختمان تأکید کنیم تا فضاهایی خلق کنیم که بلافاصله قابل درک نباشند.
قصد ما از این کار برانگیختن حس کنجکاوی بود و این کار را با پوسته هایی انجام دادیم که به دور فضاهای نمایش پیچیده بود اما آن ها را منزوی نمی کرد. ما قصد داشتیم یک پوسته ی خارجی طراحی کنیم که بازتاب بیان تولید فیلم و کارهای ویدیویی باشد و این کار را با اشاره به عمل اسکن کردن، نمونه برداری و چاپ انجام دادیم تا سطح متخلخل و ناپیوسته ای را ایجاد کند که به جنسیت همواره در حال تعامل تلویزیون نزدیک باشد.

ساختارهای نامنتظم


برای طراحی سطح هایی که در چهارچوب هندسه ی خود نامنظم و بی قاعده باشند، هوریت کیچلد مجبور شد برنامه ی مخصوص خود را ابداع کند که عبارت بود از یک مولد قانونمند تولید اشکال. او این فن طراحی را در پروژه های گالری دارن نایت و رستوران بامبو در سیدنی به کار برد. از دید کیچلد، هدف از ساختار های نامنظم یکی طراحی و ساخت سطح هایی است که آزادانه در فضا حرکت کنند و دیگری پرهیز از هر گونه تکرار، تشابه و همسانی قاعده مند است. شیوه های مرسوم طراحی برای چنین منظوری کاربرد ندارد. روش سنتی در طراحی بر پایه ی محورهای عمود بر هم است که به جعبه هایی خشک و فضاهایی راستخطی منتهی می شوند. طراحی به کمک کامپیوتر نیز بهبودی در قضیه پدید نمی آورد، چرا که آن نیز پیرو همین چهارچوب است، با این تفاوت که حالا توسط برنامه های کامپیوتری پیاده می شود. با توجه به این مسئله، کیچلد تصمیم به ساخت یک دستگاه مولد اشکال گرفت و برای این کار، به جای مستطیل بر پایه ی مثلث ها کار کرد. او سه اصل ساده ی هندسی را پایه ی کار خود قرار داد:

1-سه نقطه در فضا یک مثلث را تعریف می کنند.
2-هر سطح خمیده را می توان از ترکیب مثلث ها، به تقریب ساخت.
3-اگر نقطه های منحصر به فرد مجرایی در فضای مجازی ایجاد شوند، می توان آن ها را، به طور دستی، به یکدیگر وصل کرد و به این ترتیب چند وجهی هایی را به دست آورد.

با استفاده از این اصل های و با کمی مهارت، یک کره را تقریب زد که البته هرگز دقت و تقسیمات ثانوینه ی منتظم یک کره ی ترسیم شده به کمک نرم افزار CAD را نخواهد داشت. ساختارهای نامنظم این بی نظمی و بی دقتی را به فال نیک گرفته و آن را تفاوت میان موجودات مصنوع و طبیعی می دانند.

سیستم های دوگانه
موضوع انشقاق یا دو شاخه شدن از محور اصلی، بحث مطرح در زمینه ی نما ( سطح ) در معماری معاصر است. در رساله هایی که در این زمینه ارایه شده، نمای ساختمان نقطه ی قابل انعطاف برای طیفی از دوگانگی های بنیادین تعریف شده است: اشتقاق میان ساختار و تزئینات، درون و بیرون، میان بی شکلی یا دارا بودن مرزهای مشخص در نمای خطی، تمایز و برتری یک مشخصه نسبت به دیگری را تعریف می کند و باعث می شود که هر یک از این شق های دوگانه خود را بهتر مطرح کنند.
معمارانی چون فرانک گهری، شروع به ارایه ی مدل هایی برای ساختمان کرده اند که بر خلاف روش های سنتی که سازه را پنهان می کنند، ارتباط میان زیبایی و سازه در آن به دید آورده شده است. معماران دیگری مانند نیل دناری، وان برکل و باس تمایز میان درون و بیرون را به واسطه ی ایجاد نماها ( سطح ها ) ی پیوسته نادیده گرفتند و با بطری های نا اقلیدسی کلاین و نوارهای موبیس مدل های خود را ارائه کردند. دسته ی دیگری از معماران و طراحان از جمله استفن پره لا ، کاس داسترهیوس و گروه معماران دکوئی فکر تغییر شکل ساختمان ها به یک رو ساخت را مورد آزمایش و تجربه قرار دادند.
بجز راهکارهای نامبرده، نماسازی هایی که در آن ها، به لحاظ فلسفی، توجیه دقیق تری برای نظرگیری همزمانی ساختار و احساس توسط نما وجود دارد از تنوع بیشتری برخوردارند.
در این زمینه لیونز از جمله طراحانی است که در سال های اخیر بیش از سایرین در این زمینه درخشیده و این گستره را به احاطه ی خویش در آورده است. شاید معمایی ترین کار او، از میان کارهای اخیر، مرکز آموزش کامپیوتری دانشگاه فنی ویکتوریا در ملبورن باشد. نمای این ساختمان دارای تغییرات زیرکانه ای در سایه روشن ها، الگو و بافت است که ناظر،را ترغیب به لمس آن می کند؛ این نما از دید ناظر، مواج، سه بعدی و دارای بافت برجسته به نظر می آید در حالی که با لمس آن مشخص می شود که بکلی مسطح است. زمانی که فریب نما آشکار می شود، تقابل های دوگانه آشکار / پنهان، نرم / خشن، درون / بیرون ، ساختار / تزئینات و ملموس / ادراکی توسط ناظر احساس می شود.
در این بنا ، نما حالت منفعل نماهای مرسوم را ندارد؛ بلکه، به دلیل انگیزش احساسات بیننده، مرزهای انفعال را می شکند و بسیار فعال عمل می کند؛ بنحوی که مانع تفسیر ساده ی خود می شود. بارتاب تمایز میان واقعیت / خیال، بیداری / خواب و جهل/ دانایی درسطح های معمارانه عبارت است از تمایز میان شیئی و مفهوم یا موجود و محیط پیرامون؛ این دوگانگی ها از پایه هایی اصلی سیستم های دوگانه است.

همرنگی خود پوشانی از راه تقلید
این نمای وسوسه انگیز در ظاهری از تصویر های کامپیوتری تقلید شده از محیط پوشانده شده و خود را همرنگ محیط ( گیاهان اطراف ) ساخته است؛ درست مثل موجود زنده ای که رنگ پوست بدنش را همرنگ محیط می سازد یا بافت سطح بدنش را به گونه ای تغییر می دهد که تشخیص آن از محیط دشوار می شود. مسئله ی تقلید از محیط برای همرنگ شدن با آن و پوشاندن خود محدود به حیوانات نیست و شامل کارهای برخی از معماران نیز می شود. دانستن این که چه اتفاقی در این تقلید می افتد که باعث اختلال در ادراک فضا می شود، ضرری است. در واقع ، از بین رفتن مرز تمایز بین یک شیئی و زمینه ای که بر آن قرار گرفته، هم باعث غبله ی فضای محیط بر هوشیاری انسان می شود و هم هویت فردی و شخصیت بنا را زایل می کند.
در جانورشناسی و حشره شناسی، این فقدان شخصیت از طریق غوطه وری و شناوری در فضا آشکار می شود که به شکل تقلید از محیط و استتار خود از طریق همرنگ شدن با آن صورت می گیرد، در حالی که تقلید برای ایجاد سطح های معمارانه، اگر خوب کنترل نشود می تواند مخرب باشد. از نتیجه های ایجاد همگونی و یکنواختی در این زمینه می توان به زوال شخصیت و از بین رفتن هویت و قدرت اشاره کرد. اما طرح لیونز هویتش را نه به خاطر نمای متمایزش ، که منحصر بفرد است، بلکه بیش از آن بخاطر چین خوردگی های نما که مانع نفوذ پرتوهای آفتاب هستند- با اقتدار حفظ کرده است. این چین ها، اعوجاع در نما را از بین برده و ضخامت کم مصالح را آشکار می کنند و همچنین اجازه می دهند که ناظر درون ساختمان را ببیند و واقعیت های فضای طراحی شده برای کاربرد کامپیوتر را درک کند. در این طرح می توان به بررسی ارتباط های میان فضای داخل و خارج و میان ساختار و تزئینات، که توسط نما تعریف شده است، پرداخت.

ماده ی پنهان
شکوه و جلال سنگ مرمر سفید در معابد یونان تا زمانی که گاتفرید سمپر به شخصه معبد تسیوس آتن را از نزدیک مشاهده و آثاری از رنگ را در آن کشف کرد، چندان مورد توجه قرار نگرفته بود. او از این کشف خود این طور نتیجه گیری کرد که اگر یونانیان معبدهای خویش را از سنگ مرمر می ساختند به خاطر آن بوده که این سنگ بطور طبیعی جلوه های رنگامیزی فوق العاده ای در خود دارد. بدین ترتیب پوشاندن و یا پنهان کردن ماده در نظر سمپر به عنوان اولین اصل معماری قرار گرفت. از دیدگاه معماری سنتی، آهن یک تهدید جدی برای جنبه ی تکتونیک بیان هنری بود چرا که ابعاد باربری آن بسیار ضعیف می نمود؛ اما سمپر هیچگاه سعی نکرد برای ساختمانسازی با آهن، بیانی با قدرت و ارضاء کننده، مانند آنچه معماری کلاسیک برای سنگ به ارمغان آورده بود، بیابد؛ بلکه ، با استفاده از مقوله ی پوشاندن ماده به این مسئله واکنش نشان داد. ماده- مانند سنگ مرمر برای یونانیان- باید ضمن آن که پوشانده می شود، در عین حال، به تزیینات مطلق و قراردادی نیز نیانجامد. سمپر، برای طراحی سطح ها دو اصل مهم قایل شد: یکی این که پوشش بر روی ماده بنشیند؛ یعنی در جایی که زمینه ی پوشش دارای اشکال است پوشاندن ( یا ماسکه کردن ) فایده ای ندارد و دیگر این که طراحی، پوشش یا ماسک را کلمه ی یونانی***mos که علاوه بر نظم جهانی معنای زیور (cosmetic) را نیز می دهد همراه کند. این معنای دوگانه همان چیزی بود که سمپر آرزو داشت آن را در ظاهر ماسک گونه ی بنا نیز پیدا کند؛ از این رو ، جلد یا پوسته ی یک ساختمان محل گفتگوی مقولات ساختمان و نظام جهانی، یا اگر بخواهیم بهتر بگوییم محل تقابل و تعامل بین حضور پنهان و دنیای نمایان بیرونی است؛ علاوه بر این ، ماده ی پنهانی که در پشت ماسک است جنبه ی cosm (et) ic یعنی همزمانی جهانی بود و زیورمند بودن را همراه با پایداری و دوام یکجا به ارمغان می آورد.

جوهر وارونه
دهه ی اخیر مصادف است با آزمایش هایی که توسط دمورن و هرت زوگ بر روی سطوح چاپ شده انجام شد. شاختمان ریکولا در مولهاوس ، کانتونال آپوتکاری در باسل ،مرکز ورزشی فافن هول در سن لوئیس و بالاخره کتابخانه ی فرانش هوش اشکول در رابرز والد ، در نزدیکی برلین همگی از بناهایی هستند که این گونه سطح سازی در آن ها به حد اعلای خود رسیده اند. حجم ساده ی این بنای آخر مانند غریبه ای مرموز و خوش خط و خال، با تصویرهای مختلف خالکوبی شده است و در محیط خود، در میان ردیف خانه های معمولی، کاملاً خودنمایی می کند. آرایش ( cosmetic ) آن از سمپر و فرم ظرف بسته ی آن از دونالد جاد است. کتابخانه در سه فضای وان شکل قرار دارد و توسط پوششی از صفحه های بتنی و شیشه احاطه شده است. نگاره های به کار رفته در چاپ روی این صفحه ها توسط هنرمند توماس راف از روزنامه ها استخراج شده است. واقعیت معماری نهفته در پس این تصویرها، اشاره به هدفی خاص از بازنمایی دارد.تسلسل موجود در ردیف های عمودی و افقی تصویرها، وجود نوعی حرکت را در ساختمان به دید می آورد که بی شباهت به یک فیلم سینمایی نیست، چنان که گویی کتابخانه جوهره ی وارونه دارد و بر روی سطح های داخلی آن، که اکنون رو به بیرون قرار گرفته اند، یک حرکت فرهنگی با موضوعی خاص در جریان است. با این روش، این دو معمار بر جنبه های عمومی رسانه سازی تأکید کرده و آن را ارج نهاده اند. آن ها دقیقاً به همین تصویرهای برگرفته از رسانه جسمیت بخشیده اند. هرت زوگ و دمورن به شدت به دنبال این پروژه هستند که از طریق رسانه سازی، تازه ای به واقعیت معماری بدمند. در این پروژه تصویری های سطح نما حمله ای علیه معماری نیستند؛ بلکه بیشتر حرکتی مجازی را به جسم آن القاء می کنند.

نمودار گونه گی
سمپر، جاد، هرت زوگ و دمورن از نوآوری های فنی برای تبدیل سطح ها به چیزی ها غیر تمثیلی استفاده کرده اند. آن ها با پوشاندن سطح ها توسط لایه های سحرآمیز رنگ و تصویر، راه را برخودنمایی نفسگرایانه و بازی های پنهان و آشکار ماده بستند و این سطح ها را امکان تبادل بین اثر معماری و دنیای بیرون قرار دادند. امری نموداگون که اشاره به کیفیت هایی به غیر از بازنمایی دارد. یک سطح نمودارگون بیانگر هیچ چیزی نیست؛ چیزی را پنهان نمی کند و چیزی را آشکار نمی سازد؛ بلکه راه هایی را می کشاید تا از طریق آن بتوان از زندان نمادگرایی گریخت. برخلاف سطح های نمادین، سطح های نمودارگون موجب اتصال مجدد دو سوی جدا شده ی خود نمی شوند؛ بلکه تقاوت های فضایی بین دو سمت خویش را تعبیر و تفسیر می کنند. درنهایت می توان گفت که مجموعه ی این کارهای دیجیتالی را جهان بصری پایداری که تابع نیروی جاذبه، تناسب و نسب های اقلیدسی اند ناپایداری می آفریند؛ آن ها را نمی توان در قالب اثر متقابل سطح و سازه بررسی کرد، چرا که بسیاری از آن ها خود سطح و یا خود سازه هستند. روش های متنوعی که باعث شکلگیری آن ها شده اند، بطور قطع دیده گاه ما را نسبت به معماری ارتقاء می بخشد. اگر زمانی ساختمان ها به شکل مجموعه ای از حجم های سازماندهی شده با اصول بصری درک می شدند، اکنون این گرایش وجود دارد که آن ها را سطح قلمداد کنیم

مقدمات طراحی در معماری


تفکر ، تجسم و تخیل ، محصول ( بنا )
طراحی : فرایندی است از تفکر شروع و به یک محصول ( بنا ) ختم می شود .
عوامل موثر بر طراحی :

  • هدف
  • سایت – توپوگرافی – شکل زمین – همجواری
  • عوامل فرهنگی اجتماعی
  • عوامل جغرافیایی
  • عوامل موثر بر شرایط آب و هوایی
  • طراحی برنامه فیزیکی طرح
  • خواسته کار فرما
  • مقیاس انسانی
  • بررسی مصالح و تکنولوژی ساخت بنا
  • ابعاد انسانی و فضاهای معماری ( حرایم )
  • الزامات تاسیساتی

نظر دکتر پیرنیا (پدر معماری اسلامی)

  • مردم داری ( مقیاس انسانی )
  • استفاده از مصالح بوم آورد
  • پیمون و نیازش
  • پرهیز از بیهودگی
  • خود بسندگی ( قناعت )

( شناخت اجزاء طراحی )

1- عرصه خصوصی
2- عرصه خانوادگی
3- عرصه پذیرایی
4- عرصه خدماتی
5- عرصه فضای باز
عرصه خصوصی عبارتند از : اتاق خواب – حمام – اتاق کار – اتاق مطالعه
عرصه خانوادگی عبارتند از : غذا خوری – آشپزخانه – هال – نشیمن
عرصه پذیرایی عبارتند از : پذیرایی – نهارخوری
عرصه خدماتی عبارتند از : پارکینگ – موتورخانه – انبار

عرصه فضای باز عبارتند از : باربیکیو

عرصه :
به تعدادی از فضاها و عملکردهای سازگار که با هم وابستگی معمــاری داشته و در بخش مشخصی از نقشه طرح ما مکان یابی گردند را عرصه گوییم .

شهرک :
به مناطقی که بیش از 500 واحد مسکونی داشته باشد شهرک گویند .
عرصه خصوصی :
از مهمترین قسمتهای ساختمــــان مــــی باشد . فضــــایی است غیــــر رسمی و در صورت امکان بایــد در بهترین و مهمترین موقعیت طراحی مکان یابی شود .
عرصه خانوادگی :
شامل فضای نشیمن و آشپزخانه میـباشد و در خانـــــه های بزرگتر , صبحــانه خوری نیز به ایـن مجموعه اضــافه میشود . این عرصه رو به آفتاب و فضای حیاط میباشد . در صــورت امکـــــان دسترسی مستقیم به حیاط و بالــکن طراحی میشود .
نشیمن :
محل زندگی خانواده و مهمترین قسمت خانه است . این فضــا اغـــــــلب از فضای پذیرایی مستقـــلا طراحی میشود و حالتی خصوصی دارد . باید رو به آفتــــاب باشد و ارتباط راحتـــی با بالکن و حیاط داشته باشد و بایـــد به نحوی طراحی شود که فعالیتهای مختلفی مانند ؛ صحبت کردن – نشستن – تماشای تلویزیون – بازی بچـــه ها و مطــالعه جزئی در این فضا امکانپذیر و از وسعت خوبی برخوردار باشد .
انـــدازه ایــن فضـــا با توجه به نوع فعالیت ها و ابعاد مبلمـــان و لوازم مورد استفــاده مشخص می شود . ابــعاد آن بین 15 الی 25 متر متغییر است .
باید با ورودی آشپزخانـــه , غذاخـــوری و بالکن ارتبـــاط نزدیک داشته باشد و ضـمن ارتباط با اتاق خواب مستقل ازاتــاق خواب طراحی می شود . همچنین از نـور و چشم انداز مناسبی برخوردار باشد . برای این فضا طرح های مختلف را با توجه به نحوه چیدمان مبلمان متصور هستیم .
مبلمان نشیمن :
فضای نشیمن علاوه بر اینکه محل زندگی خانواده میــباشد محـــل پذیرایی از فامـــیلهای نزدیک نیــز میــباشد . در خــانــه های کوچک که امکان پیش بینی اتـــاق پذیرایی وجود نــدارد از فضـــــای نشیمن به عنوان فضای پذیرایی نیز استفاده میشود . در هر صورت نحوه طراحی این فضا بر اساس شرایط استـــفاده از آن متفـــــاوت خواهد بود .
در زندگی سنتی ما برای مبلمان کردن اتاق نشیــمن از قالی و پشتی استفاده میــکردیم به همین دلیــــــل در طراحی سعی میشده است که ابعاد نشیمن را بر اساس ابعاد قالی طراحی نمایند .در مبلمان فضـای نشیمن معمولا از کانــاپه , مبــل دسته دار و میز برای صرف میوه و چای استفاده میشود . در استقرار مبل در نشیمن بایــــد به دیـد و منـظر فـضا کاملا توجه شود .
امروزه تلویزیون و دیگر لوزم صوتی و تصویری از دیگر عناصر نشیمن میباشد که معمولا بــه همراه قفسه کتاب و ویترین در یک بدنه جاسازی میشود . اگرچه شومینه در اغلب خانه ها به کـــار نمی رود اما در صــــورت پیش بینی آن در طرح که معمولا جنبه سمبولی دارد حتما در فضــــــای نشیمـــن باید پیش بینی گردد . نـــحوه مبلمـــان اتـــاق نشیمن و استقرار شومینه و تلویزیون بایـــــد به گونه ایی بـــــاشد که از غذاخوری خانـــوادگی و آشپزخانــه قابل رویت باشد . در صورتی که از اتاق نشیمن بــه عنوان پذیرایی نیز استــفاده میـــشود , بهتر اســـــت آشپزخانه جدا و مستقل از پذیرایی طراحی گردد .

آشپزخانه :
یـــــکی از مهمترین عناصر عملکردی خانه می بــاشد و بـــا توجه به تنوع فعالیتها , وجود لوازم وتجهیزات مدرن , ضرورت استــــفاده از سیستــم های تاسیساتی برای آبرســــانی , دفع فاضلاب , روشنایی , تهویـــه , لزوم توجه به بهداشت ونظافت در آن و طراحی این فضا را حساس تر و مشکل تر می نماید .

دسترسی آشپزخانه :
باید به فضــــای بیــرونی و گاراژ دسترسی راحتی داشته باشد و با بالکن یا پاسیو مرتبط باشد . دسترسی آشپزخانه به اتاق نشیـــمن و فضای صبحانه خوری باید راحت باشد . فضای آشپزخانه باید امکان استفاده از نــــــور و تهویه طبیعی را داشته باشـــد . از آشپــزخانه برای نگهداری و آماده سازی و پختن مواد غذایی استفاده می شود . بـــرای انجام این کارها احتیاج به سه عنصر اصلی داریم .
1- یخچال : برای نگهداری مواد غذایی .
2- سینگ ظرفشویی : برای شستن مواد غذایی و ظروف .
3- اجاق گاز : برای پختن .
علاوه بر عناصـــــر فوق کابینت دیواری بالا و پــــایین , لوازم و تاسیسات دیگری مثل فریزر – ماشین ظرفشویی – آبگرمکن و ..... نیز در داخل یا مجاورت آشپزخانه قرار میگیرد .

سینگ ظرفشویی :
از جنس استیل یا فایبر گلاس می باشد . همچنین از مهمترین لوازم آشپزخانه نیز می باشد . از به صورت سر پایی استفـــــاده میشود تا دید ومنظر مناسبی را برای استفاده کننده ایجاد کند . این چشم انداز ممکن است مستقیمـــــا بـــا فضای بیرونی رابطه داشته بـاشد و یا از طریـــــق فضای صبحــــانه خوری تــــامین شود . ماشین ظرف شویـــی در صورت لـــــــزوم می توانــــد از مـــــحل سینــــــگ ظرفشویی قابل دسترسی باشد . سینگ ظرفشویی نیاز به 60 الی 90 سانتیمتر میز کار خواهد داشت ( از دو طرف ) .

اجاق گاز :
سومین عنصر مهم در آشپزخــــانه می باشد . نباید در مسیر پنجره یا مسیر هوا قرار گیرد . در دو طرف اجاق گاز نصب کابینت کافی برای نگهداری ظروف و مواد غذایی ضروری است .
سه عنصر سینگ , یخچال , اجاق گاز به عنـــــوان سه عنصر آشپزخانه باید با هم رابطه منطقی داشتـــه بــــاشند . فاصله این سه عنصر . فاصله این سه عنصر باید از طــریق محیط مثلثی که به هم وصل میکند کنترل میشود که به آن مثلث برمودا گفته میشود . طول این محیـــــــط مثلث بین 4.8 الی 6 متر متغییر است . در طراحی آشپزخـــــانه سعی می شود عناصر غیر مرتبط داخل مثلث برمودا واقع نگردد تا کارایی آشپزخانه مختل نگردد ( مثلث کار ) .

ارتباط فضــای نشیمن با آشپزخانه :
در واحدهای مسکونــــی که دارای فضــــای مستقـل برای پــــذیرایی از میهمان می باشد برای تقــــویت رابطه بین مـــــــادر و اعضای خانواده می توان رابطه بین نشیمن خانوادگــی و آشپزخانه را به نحوی طراحی کرد که امکان دید از فضای آشپزخانه به نشیمن وجود داشته باشد .
در واحدهای مسکونی که از یک فضای واحد هم برای نشیمن و هــــم برای پذیرایی استفاده مـــی شود , فضــــــای آشپزخانه باید استقرار بیشتری داشته باشـــد و مــحل پخت و پز و شست و شو باید از میهمان قابل رویت نبــــاشد . باید دقت نمود سر وصدای پخت و پز , شست و شو و بوی غذا مشکلی را برای فضای هم جوار به وجود نیـاورد .
محل استقرار یخچال بعد از شینگ ظـــــرفشویی ضروری است . پیش بینی میز کار به طول حداقـــل 90 سانتیمتر میز کار در کنار یخچال از سمتی که در یخچال باز می شود برای پر و خالی کردن یخچال مفید است .

حداقل فضای صبحانه خوری 3*3 می باشد .
غذاخوری خانوادگی :
این فضا باید به آشــــــپزخانه نزدیک باشد تا صرف غذا و جمع کردن سفره به آسانی صورت گیرد و نیز بـــاید از دید و منظر مناسب برخـوردار باشد و با نشیمن خانوادگی رابطه راحتی داشته باشد . در خانه های کوچک ممــکن است برای غذای خانواده و میــــهمان از یـــک فضا استفاده شود در این صورت باید فضای آشپزخانه و غذاخوری جدا شود .

فضای غذا خوری در هر منطقه متفاوت است پس می توان متناسب با فرهنگ منطقه خود رفتار کرد .
عرصه های زندگی خصوصی و فردی :
برای یک زندگی متعادل و متوازن لازم است بین زندگی جمعی و خصوصی تعادل به وجود آیـــد . ما به همــــــان اندازه که احتیاج به هم نشینی با افراد خانواده داریم به همان اندازه نیز احتیاج به داشتن محیط خلوت ( با خود بودن , تفکر و عبادت ) و استراحت داریم . کودکان و نوجوانان نیز فضایی برای انجام تکالیف مدرسه دارند . ( اتــــــاق فرزند )

محل استقرار عرصه های خصوصی و فردی :
عرصه خواب شامل اتاق خواب بچه , اتاق خواب والدین , کتابخانه و گاهی هم اتاق خواب میهمان می باشد . ایــــن بخش از ساختمان به عنوان خصوصی ترین و آرام ترین بخش خانه , ضمن نزدیکی به فضـــــــای خانوادگی مانند نشیمن و آشپزخانه ,معمولا به طور مستقل و دور از پذیرایی میهمان طراحی می شود .
بخش خواب باید در قسمت ساکت خانه و دور از صدای مزاحم طراحی گردد و به حمام و سرویس , دسترســــــــی نزدیک داشته باشد . همچنین اتاق خواب بهتر است به بالکن و حیاط دسترسی داشته باشد . آفتاب گیر بوده و از دید و منظر خوبی برخوردار باشد و دارای تهویه مناسب باشد .
در واحدهای مسکونی دو طبقه معمولا بخش خواب در طبقه اول ( بالا ) طراحی می شود . در مکان یابی اتــــــاق های خواب بهتر است اتاق خواب اصلی از اتاق خواب های دیــــــــگر استقلال نسبی داشته باشد به همین جهت در بعضی طرح ها اتاق خواب اصلی در طبقه همکف و اتاق خواب هـــــای دیگر در طبقه اول مکان یابی می شوند . در صورتی که برای میهمان اتاق خواب مستقلی در نظر گرفته شود اتـــــاق خواب میهمان باید در طبقه همکف در نزدیکی ورودی و فضای زندگی خانوادگی طراحی گردد تا ضمن استفاده بــــــرای میهمان به عنوان یک اتاق دنج برای مطالعه و انجام کارهای روزانه بتواند در اختیار خانواده قرار گیرد .

اندازه اتاق های خواب بستگی به تعداد افراد استفاده کننده , نوع فعالیت , مبلمــــــــان و لوازم مورد نیاز معمولا از 12 الی 20 متر مربع تغییر می کند . بهتر است تخت خواب در موقعیتی پیش بینـــــی شود که مستقیما در مقابل در ورودی اتاق و در معرض دید و یا چسبیده به پنجره ی اتاق نباشد و در عین حال از دیــد و منظر خوبی برخوردار باشد .
تخت خواب , کمد و میز, از جمله لوازم ضروری اتاق خواب است .
اتاق خواب والدین :
اتاق خواب اصلی میتواند شامل 5 حوضه ی خواب , محل نشیمــــن , کمــــــــدهای لباس , حمام و رخت کن باشد . در طراحی این اتاق باید به توازن اندازه هر قسمت و رابطه منطقی آنها توجـــه شود . در صورت وسیع بودن اتاق خواب می توان به استفاده از نحوه چیدمان مبلمان بخش خواب و نشیمن را از هـــــم جدا کرد .اتاق خواب اصلی بر حسب مورد می تواند دارای یک سرویس بهداشتی کامل شامل : وان , دوش , حمــــــام , توالـــــت و یـا دارای یک رختکن باشد . در خانه های کوچک برای اتاق های خواب یک سرویس مشترک استفاده می شود .

اتاق خواب فرزندان :
می تواند به عنوان یک مجموعه واحد و مرتبط شامل اتاق های خواب و حمـــــام و توالت در نــــظر گرفتــه شود . نحوه ی جانمایی کمدها در بدنه ی دیوار متصل به حمام مانع انتقال صدای حمـام به اتاق می شود . وجود دو پنجره در بدنه های مختلف می تواند به کوران طبیعی و تهویه ی اتاق کمک کند . هر اتاق شامل کمد لباس , میز مــطالعه و تخت خواب می باشد و مساحت اتاق فرزندان بین 12 الی 15 متر مربع متغییر است .

اتاق مطـــالعه :
در خانه های معمـــولی از اتـــاق های خواب و نشیــــمن به عنوان اتاق مطالعه استفاده می شود , در خانه هــــــای بزرگتر می توان فضایی را به عنوان کتابخانه اختصاص داد گاهی هم این فضا می تواند با اتاق کار پـــدریا مـــادر ادغام شود . این فضا می تواند در نزدیکی ورودی و نشیمن قرار گیرد .

عرصه پذیرایی و مراسم :
فضاهای عمومی خانه شامل پذیرایی , غذاخوری و ورودی وسیله ارتباط بیــــن اعضـــای خانواده , افراد فامیـــل , دوستان و همسایگان میباشد .به علاوه این فضاها محل برگزاری جشن ها و مــــراســم ها مـــــی باشد . نـحوه ی دسترسی و ورود به این فضا بخش مهمی از طرح را تشکیل می دهد .

ورودی :
نحوه ی دسترسی و ورود به بنا بخش مهمی از طرح را تشکیل می دهد . ورودی خانه اولین جایی است که ساکنان خانه و میهمانان با آن مواجه می شوند و تحت تاثیر کیفیات مثبت یا منفی آن قرار می گیرند . ورودی خانه باید زیبا , جذاب , دعوت کننده و خوانا باشد تا در اولین لحظه تاثیر خوش آیندی بر وارد شونده داشته باشد . همچنین معرف ارزش های کل خانواده و ساکنان آن باشد .
طراحی فضای ورودی قبل از رسیدن به بنا از خارج ساختمان مـــــهم به نظر مـــی رسد . ورودی خانه باید ضمن تامین دسترسی مناسب به خانه , فضای داخلی خانه را از فضای عمومــــــــی جدا نماید و امکانات مربوط به ورود , تعویض لباس , در آوردن کفش , امکان استقبال و مشایعت را تامین کند . زیبا و راحت باشد , فـــــاقد فضــــاهای بلا استفاده بوده و در شرایط اقلیمی نامطلوب مانع نفوذ سرما , گرما و گرد وخاک شود . ورودی باید دسترســـــــی ساده به نشیمن , پذیرایی , پله های طبقات و آشپزخانه داشته باشد .
طراحی یک سرویس بهداشتی در قسمت ورودی خانه ضروری به نظر می رسد . در واحدهای مسکونی متـعارف بهتر است توالت و دستشویی مستقل از یکدیگر طراحی شود . در این صورت معمولا فضای مناسب برای تـــوالت
1.20 * 1.20 و برای دستشویی نیز 1.20 * 1.20 میباشد . چنانچه مساحت خانه ای کـــــم باشد فضای تـــوالت و دستشویی یکجا طراحی میگردد و در این صورت ابعاد آن 1.20 * 2.20 یا 1.20 * 2.40 در نظر گرفته می شود . و همچنین عرض دستشویی 70 الی 75 سانتیمتر میباشد .

فضای پذیرایی :
در خانه های کوچک فضای پذیرایی و نشیمن با هم ادغام و طراحی می گردد . این فضا جزء فضاهای رسمی و بیرونی خانه می باشد و باید دقت شود در ایام معمول بتواند در خدمت اعضای خانواده باشد . وسعت فضای پذیرایی حداقل 12 متر مربع است . و بسته به شرایط اقتصادی و نیاز خانوادگی می تواند افزایش یابد . فضای پذیرایی باید با غذاخوری و ورودی رابطه مستقیم داشته باشد . کیفیت طراحی فضای پذیرایی به خوبی می تواند گویای فرهنگ و ارزش های خانواده باشد . در طراحی فضای پذیرایی باید به نور , تهویه , دید و منظر مناسب و محل استقرار شومینه توجه کرد .

غذاخوری :

در طراحی فضاهای کوچک نهارخوری و غذاخوری به یک مفهوم فضایی اتلاق می شود ولی در خانه های بزرگ فضای مشخصی را برای غذاخوری پیش بینی می کنند . این فضا ممکن است با اتاق پذیرایی ادغام شود و یا مستقل طراحی شود . این فضا باید جذاب , زیبا , دارای تناسبات خوش آیند , مبلمان مناسب و نور پردازی مناسب ( حتی الامکان در شب ) داشته باشد . همچنین با پذیرایی و آشپزخانه ارتباط مستقیم داشته باشد .

عرصه خدماتی و پشتیبانی :
راحتی آسایش زندگی در یک خانه بستگی به پیش بینی و طراحی عناصر خدماتی مورد نیاز مانند : پارکینگ , انبار , موتورخانه و زیرزمین دارد . اگرچه یک خانه ممکن است فقط یکی از این عناصر را داشته باشد .

پارکینگ :
مکـــــان پارکینگ در خانه بستــه به ابعاد زیر بنـا , شیب زمین , نوع طرح خانه و شبکه دسترسی سواره مشخص می شود . ابعاد متعارف برای جانمایی یک ماشین 25 متر مربع می باشد . فضای اشغال یک ماشین 5 * 3 میباشد و برای مانور آن احتیاج به فضای 25 متر مربع داریم . پارکینگ ممکن است جدا از ساختمان اصلی و یا چسبیده به آن و یا در زیر زمین و یا زیر ساختمان طراحی شود . به علاوه دسترسی راحت از پارکینگ به داخل خانه مخصوصا به آشپزخانه و یا فضای ورودی مهم است .

موتورخانه :
برای گرم کردن خانه در زمستان و خنک کردن آن در تابستان و تامین آب گرم ضمن حداکثر بهره برداری از امکانات طبیعی مثل آفتاب و کوران باد , فضایی برای استقرار لوازم و تجهیزات گرمایش و سرمایش مورد نیاز است که به آن موتورخانه گویند . موتورخانه را می توان در زیرزمین و یا در مجاورت پارکینگ ویا در همکف مکان یابی کرد . ابعاد این فضا با توجه به نوع سیستم تاسیساتی و تجهیزات متفاوت است .

عرصه فضای باز و خصوصی :
طراحی یک خانه میسر نخواهد شد مگر اینکه خمزمان با طراحی فضای داخلی طراحی حیاط و محوطه در واحد همسایگی مدنظر قرار گیرد . فضای باز خانه و همچنین فضای نیمه باز خانه بسته به اینکه در ترکیب با کدام یک از حوضه های خصوصی و خانوادگی قرار گیرند به دو دسته عمومی و خصوصی تقسیم می شوند . بهترین راه مواجه شدن با دوگانگی فوق پیش بینی یک حیاط خلوت مرتبط با اوضاع عمومی و یک حیاط بزرگتر برای

با حیاط خصوصی امری ضروری است . این حوضه از خانه باید از طریق مکان یابی مناسب فضا ها و استفاده از فضای سبز و محوطه سازی از دید عابران و همسایگان محفوظ بماند . استفاده از آبنما نیز در چنین فضا هایی الزامی است .

ایوان :
یکی از رایجترین عناصر معماری مسکن در معماری ایرانی است . ارتباط مستقیمی با فضا و هوای بیرون و داشتن بستر مناسب فضای نیمه باز را ایجاد می کند که برای استراحت و غذاخوردن مناسب است . عرض ایوان باید به نحوی پیش بینی و طراحی گردد که هم مناسب با فعالیت های مورد نیاز باشد و هم زیبایی را تامین کند .

پنچره شیشه ای رنگی



رنگ همواره در هنر نقشی اساسی ایفا می کند و وظیفه مهمی در زیبا سازی آثار هنری بر عهده دارد.







رنگ همواره در هنر نقشی اساسی ایفا می کند و وظیفه مهمی در زیبا سازی آثار هنری بر عهده دارد.
به گزارش بانکی، هنر در طول عمر دراز خود، آثار فاخری را از خود به جا گذاشته که رنگ آمیزی حرف اول را در آنها می زند.
اکنون شما را با ساختمان هایی آشنا می کنیم که با شیشه های رنگی ماندگار و دیدنی و زیبا شده اند.

1. پنجره های شیشه ای کلیسای جامع گراس مونستر، سوئیس





در نگاه اول به نظر می رسد که با پنجره هایی دارای طراحی مدرن مواجه هستیم، اما این پنجره ها تا حدی غیرمعمول به نظر می رسند، چرا که از عقیق در آنها استفاده شده است.
این کلیسا که یکی از سه کلیسای اصلی شهر زوریخ است، در سال 2009 با 12پنجره نفیس آذین بندی شد و یکی از آثار بسیار زیبا به حساب می آید.
2. پنجره های شیشه ای رنگی ساختمان رادیو و تلویزیون، هلند





ساختمانی بسیار زیبا که نیمی از آن زیر زمین است و از بخش های آرشیو برنامه ها، بخش اداری و موزه تشکیل شده است.
نمای بیرونی ساختمان دارای شیشه های رنگی با طراحی مدرن است. هر یک از پنل ها منقش به تصویر یکی از افراد مشهور تلویزیون است. نکته جالب اینجاست که هر تصویر فقط از یک زاویه قابل دیدن است.
3. بزرگترین پنجره شیشه ای رنگی جهان در ایلینویز، آمریکا





آنظور که در کتاب رکوردهای گینس آمده، بزرگترین پنجره شیشه ای رنگی جهان در ایلینویز آمریکا قرار دارد.
این پنجره شیشه ای رنگی با استفاده از 22 هزار فوت مکعب شیشه ساخته شده و شامل 2448 پنل است.
4. گرانترین پنجره شیشه ای رنگی جهان در واشنگتن، آمریکا





ششمین کلیسای جامع دنیا در واشنگتن، پایتخت آمریکا، صاحب گرانترین پنجره شیشه ای رنگی دنیاست.
دومین کلیسای جامع آمریکا از وجود بیش از 200 پنجره شیشه ای رنگی بهره می برد.
اما جالب تر از همه اینها، استفاده از شیشه های رنگی برای ساخت نمادهایی در جهت گرامیداشت رویدادها و وقایع مهم است.
5. نقشه جهان بر سقف شیشه ای رنگی در بوستون، آمریکا





اتاقی که سقف و دیوارهایش را نقشه جهان پوشانده است، با این تفاوت که این نقشه ساخته شده از شیشه های رنگی است.
در این نقشه که در موسسه کریستین مانیتور بوستون آمریکاست، مرزهای سیاسی از سال 1953 مشخص شده اند.
هدف طراحان این نقشه این است که بازدیدکنندگان ارتباط واقعی جغرافیایی کشورهای جهان را ببینند، یعنی یک کره زمین واقعی، اما با شیشه های رنگی.
6. پنچره شیشه ای رنگی کلیسای جامع ویتوس، جمهوری چک





نمای داخلی کلیسای جامع جمهوری چک که در پراگ، پایتخت این کشور قرار دارد، بسیار زیباست. اما حکایت پنجره های شیشه ای رنگی آن چیز دیگریست.
یک هنرمند نقاش از این کشور در قرن بیستم موظف شد که دیوار شمالی این کلیسا را با شیشه های رنگی آذین بندی کند.